-
دوشنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۹، ۱۱:۲۵ ب.ظ
-
۵۰۴
استاد پناهیان - برای مؤمن شدن چه کار باید کرد؟
یا
مدت زمان : 4 دقیقه
واللهِ باللهِ تاللهِ برای مؤمن شدن، برای راه افتادن، برای آغاز عمل و رفتار خوب، خواندن 99 درصد از کتابهای درسی بحثهای کلامی لازم نیست. ایمان آنقدر آگاهی نمیخواهد. ایمان سلامت قلب میخواهد که ناشی از سلامت رفتار است. اول رفتارت را درست کن!
پخش آنلاین و متن سخنرانی در ادامه مطلب
پخش آنلاین :
متن سخنرانی :
واللهِ باللهِ تاللهِ برای مؤمن شدن، برای راه افتادن، برای آغاز عمل و رفتار خوب، خواندن نود و نه درصد از کتابهای درسی بحثهای کلامی لازم نیست. ایمان آنقدر آگاهی نمیخواهد. ایمان سلامت قلب میخواهد که ناشی از سلامت رفتار است. اول رفتارت را درست کن!
آگاهی قبل از رفتار لازم است یا نه؟ معلوم است که آگاهی لازم است، ولی چقدر آگاهی؟ ببینید ما چهکار میکنیم، ما این کار را میکنیم؛ یک آگاهی میدهیم عمل نمیکنیم. میگوییم یک آگاهی دیگر بهش بده. باز عمل نمیکنیم. دوباره میگوییم یک آگاهی دیگر بهش بده. تلانبار آگاهی. بعد اینها ضرر دارد! پس باید چهکار کنیم؟ برعکس شروع کنیم، مهندسی معکوس. یک ذره آگاهی، یک ذره ایمان و با یک مقدار صفای باطن و محبتهای خوب، حالا عمل، عمل. رویم سراغ رفتار، برویم سراغ اصلاح رفتار. این راهش است.
چرا اول نشستی خودت را متقاعد کنی بعداً رفتار کنی؟ اول رفتار کن بعداً متقاعد میشوی. نه من میخواهم اول متقاعد بشوم بعداً رفتار بکنم. باشد؟ شما برای اینکه متقاعد بشوید بعداً رفتار بکنید چقدر هزینه و وقت و اینها میخواهی که وقت بگذاری برای متقاعد شدن؟ مثلاً علما و متخصّصین گفتند نماز یومیه اینجوری است و حالا آنها وقت گذاشتند آداب شریعت را توضیح دادند. شما متقاعد نشدی؟ میخواهی صبر کنی متقاعد بشوی بعداً انجام بدهی؟ خب، یک قول به من میدهی؟ هیچ کاری نکنی مگر اینکه مفصّل متقاعد بشوی؟ قول به من میدهی مریض شدی رفتی پزشک نسخه بهت داد گفت آنتیبیوتیک، بگویی ببخشید من آقای دکتر پزشکی که نخواندم من باید بفهمم آنتیبیوتیک برای چرک گلو برای چی دادی؟ روی چه حسابی من الآن؟ بابا بخور میمیری. تا پزشک بشوی بفهمی من این چرا قرص را بهت دادم که میمیری که!
آدم چهجوری باید زندگی کند؟! یک بررسی معقول ابتدایی. آقا ایشان متخصص است؟ آره. میخواهیم برویم پیشَش مریض هستیم نسخهاش را بگیریم خوب است؟ والّا این که گفته اینجوری خوب است، آن یکی پسرخالۀ من هم گفته پسرعموی من هم گفته. توی همین حدود تحقیق شما برای انتخاب یک مرجع تقلیدت. آقا ایشان مطالعه کردند رفتار دینی این است؟ آره. کی تأیید میکند؟ حوزۀ علمیه اینها علما دارند تأیید میکنند. خب کافی است دیگر. مگر شما برای یک پزشک چهکار میکنی؟ بعد دیگر شروع میکنیم به رفتار، مثل آدم رفتارهایت را تنظیم کردی بعد ابواب معرفت گشوده میشود. اصلاً دین را بگذار کنار! آقا عبا، عمامه، امام حسین، همه چی کنار.
فکر نکنید من ناراحت میشوم اگر اینجوری بشود ها! نه. ما اگر یک جامعهای داشته باشیم سالم همه درست زندگی کنند برای اینکه دانشمند بشوند توی رشتههای مختلف، آن جامعه به امام حسین ایکی ثانیه نزدیک میشود. جامعهای که بچههایش را تربیت کندیک صفحه قرآن یاد ندهد بهشان، یک صفحه خدا و پیغمبر هم یاد ندهد، ولی درست مثل آدم با اینها برخورد کند فقط برای اینکه دانشمند بشوند! برای اینکه اعصابشان پس فردا توی زندگی خرد نشود، برای اینکه معتاد نشوند، برای اینکه طلاقکشی برایشان باب نشود! برای اینکه آدمهای قویای بشوند، برای اینکه آدمهای ورزشکاری بشوند. دین چیست اصلاً؟ شما از دین چرا حرف میزنید؟ بگذار کنار دین را! برای اینکه همین آدمهای خوبی بشوند، آدمهای قویای بشوند. آدمهای خلّاقی بشوند. باید رفتارش را درست کند. آن لنگۀ دنیا هم بروی همین است. رفتارش را که درست کردی، بالاخره یک روزی از کنار یک حسینیه رد میشود بس است! شما فکر کردی دین چقدر، دین چقدر متقاعد کردن میخواهد؟
ایمان آنقدر آگاهی نمیخواهد. ایمان سلامت قلب میخواهد که ناشی از سلامت رفتار است. اول رفتار!
آگاهی قبل از رفتار لازم است یا نه؟ معلوم است که آگاهی لازم است، ولی چقدر آگاهی؟ ببینید ما چهکار میکنیم، ما این کار را میکنیم؛ یک آگاهی میدهیم عمل نمیکنیم. میگوییم یک آگاهی دیگر بهش بده. باز عمل نمیکنیم. دوباره میگوییم یک آگاهی دیگر بهش بده. تلانبار آگاهی. بعد اینها ضرر دارد! پس باید چهکار کنیم؟ برعکس شروع کنیم، مهندسی معکوس. یک ذره آگاهی، یک ذره ایمان و با یک مقدار صفای باطن و محبتهای خوب، حالا عمل، عمل. رویم سراغ رفتار، برویم سراغ اصلاح رفتار. این راهش است.
چرا اول نشستی خودت را متقاعد کنی بعداً رفتار کنی؟ اول رفتار کن بعداً متقاعد میشوی. نه من میخواهم اول متقاعد بشوم بعداً رفتار بکنم. باشد؟ شما برای اینکه متقاعد بشوید بعداً رفتار بکنید چقدر هزینه و وقت و اینها میخواهی که وقت بگذاری برای متقاعد شدن؟ مثلاً علما و متخصّصین گفتند نماز یومیه اینجوری است و حالا آنها وقت گذاشتند آداب شریعت را توضیح دادند. شما متقاعد نشدی؟ میخواهی صبر کنی متقاعد بشوی بعداً انجام بدهی؟ خب، یک قول به من میدهی؟ هیچ کاری نکنی مگر اینکه مفصّل متقاعد بشوی؟ قول به من میدهی مریض شدی رفتی پزشک نسخه بهت داد گفت آنتیبیوتیک، بگویی ببخشید من آقای دکتر پزشکی که نخواندم من باید بفهمم آنتیبیوتیک برای چرک گلو برای چی دادی؟ روی چه حسابی من الآن؟ بابا بخور میمیری. تا پزشک بشوی بفهمی من این چرا قرص را بهت دادم که میمیری که!
آدم چهجوری باید زندگی کند؟! یک بررسی معقول ابتدایی. آقا ایشان متخصص است؟ آره. میخواهیم برویم پیشَش مریض هستیم نسخهاش را بگیریم خوب است؟ والّا این که گفته اینجوری خوب است، آن یکی پسرخالۀ من هم گفته پسرعموی من هم گفته. توی همین حدود تحقیق شما برای انتخاب یک مرجع تقلیدت. آقا ایشان مطالعه کردند رفتار دینی این است؟ آره. کی تأیید میکند؟ حوزۀ علمیه اینها علما دارند تأیید میکنند. خب کافی است دیگر. مگر شما برای یک پزشک چهکار میکنی؟ بعد دیگر شروع میکنیم به رفتار، مثل آدم رفتارهایت را تنظیم کردی بعد ابواب معرفت گشوده میشود. اصلاً دین را بگذار کنار! آقا عبا، عمامه، امام حسین، همه چی کنار.
فکر نکنید من ناراحت میشوم اگر اینجوری بشود ها! نه. ما اگر یک جامعهای داشته باشیم سالم همه درست زندگی کنند برای اینکه دانشمند بشوند توی رشتههای مختلف، آن جامعه به امام حسین ایکی ثانیه نزدیک میشود. جامعهای که بچههایش را تربیت کندیک صفحه قرآن یاد ندهد بهشان، یک صفحه خدا و پیغمبر هم یاد ندهد، ولی درست مثل آدم با اینها برخورد کند فقط برای اینکه دانشمند بشوند! برای اینکه اعصابشان پس فردا توی زندگی خرد نشود، برای اینکه معتاد نشوند، برای اینکه طلاقکشی برایشان باب نشود! برای اینکه آدمهای قویای بشوند، برای اینکه آدمهای ورزشکاری بشوند. دین چیست اصلاً؟ شما از دین چرا حرف میزنید؟ بگذار کنار دین را! برای اینکه همین آدمهای خوبی بشوند، آدمهای قویای بشوند. آدمهای خلّاقی بشوند. باید رفتارش را درست کند. آن لنگۀ دنیا هم بروی همین است. رفتارش را که درست کردی، بالاخره یک روزی از کنار یک حسینیه رد میشود بس است! شما فکر کردی دین چقدر، دین چقدر متقاعد کردن میخواهد؟
ایمان آنقدر آگاهی نمیخواهد. ایمان سلامت قلب میخواهد که ناشی از سلامت رفتار است. اول رفتار!