این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت رسمی شده است

مطالب ویژه


تعرض و تجاوز به بازیگر زن آمریکایی در فرودگاه + فیلم

  • ۳۷۰
تعرض و تجاوز به بازیگر زن آمریکایی در فرودگاه + فیلم
 

 
سوزی کاستیلو بازیگر زن آمریکایی در حالی که گریه می کرد در مقابل دوربین اعلام کرد که ماموران امنیتی فرودگاه بین‌المللی دالاس، وی را مورد آزار و اذیت جنسی قرار داده‌اند.
 
 
+دانلود فیلم این مصاحبه 11 مگابایت

 
سوزی کاستیلو، بازیگر آمریکایی و دختر شایسته سال 2003 ، هنگامی که در فرودگاه بین‌المللی فورث‌ وورث دالاس از رفتن به داخل دستگاه اسکنر بدن‌نما خودداری کرد، از سوی ماموران امنیتی زن این فرودگاه مورد اذیت و آزار جنسی قرار گرفت. این بازیگر 31 ساله امریکایی در وب‌لاگ شخصی خود نوشت: "باید بگویم که احساس می‌کردم تجاوز چیزی کم اهمیتی است". وی همچنین در یکی از شبکه‌های اجتماعی مجازی (توییتر) مبارزه‌ای را علیه بازرسی بدنی توسط اداره امنیتِ حمل‌و‌نقل آمریکا به راه انداخته است.
این آزار جنسی در فرودگاه در حالی اتفاق افتاده است که انتشار فیلمی دیگر از بازرسی بدنی یک دختر شش ساله آمریکایی در فرودگاه لوئیز آرم‌استرانک شهر نیو اورلئان ایالت لوئیزیانا، توجه جهانیان را به خود جلب کرده بود. به گفته مقامات اداره امنیت حمل‌ونقل امریکا، از زمان نصب دستگاه‌های جدید اسکنر بدن‌نما در فرودگاه‌های این کشور هزاران مورد شکایت به این اداره رسیده است. مقامات اداره امنیت حمل‌ونقل امریکا ادعا می‌کنند، بازرسی بدنی و بازرسی با استفاده از اسکنرهای بدن نما به منظور تامین امنیت مسافران در برابر خطرات احتمالی بمب‌گذاری در خطوط هوایی این کشور انجام می‌شود.

وی در حالی که گریه می کرد در مصاحبه با خبرنگار راشاتودی اینگونه به تشریح قضیه پرداخت: من در حال حاضر در فرودگاه دالاس هستم و بسیار ناراحتم. چرا که برای عبور از بخش امنیت فرودگاه من مسیری رو انتخاب کردم که مسیر منتهی به اسکنرهای بدن نما نبود که مطالب بسیار وحشتناکی در مورد آن‌ها خوانده بودم. من خیلی سفر می‌کنم و برای همین تصمیم گرفتم به دلیل میزان بالای تشعشعات این دستگاه‌ها، مسیری را انتخاب کنم که مجبور نباشم از آن‌ها عبور کنم. با خودم گفتم بهتره که بیشتر از آنچه که در زندگی روزمره هست، در معرض این تشعشعات قرار نگیرم. به همین دلیل مسیری را که به نظر می‌رسید نیازی به عبور از اسکنر ندارد انتخاب کردم و وقتی که به محل مورد نظر رسیدم، مأمورین امنیتی به من گفتند که باید از اسکنر عبور کنم. من گفتم که نمی‌خواهم از این دستگاه رد بشوم و می‌خواهم از همین مسیر عادی عبور کنم و به همین دلیل پشت سر بقیه مردم در صف ایستادم؛ چرا که بقیه مسیرهای بازرسی خالی بود و به نظر می‌رسید کسی علاقه‌ای به عبور از این اسکنرها ندارد.

آن شخص به من گفت که مجبور نیستید از اسکنر رد بشوید، اما در غیر اینصورت باید مورد بازرسی کامل بدنی قرار بگیرید و من پذیرفتم. این دومین بار بود که این اتفاق – بازرسی کامل بدنی – برای من می‌افتاد. یک بار در فرودگاه لس‌آنجلس قبل از اینکه به ریودوژانیرو بروم و دومین مرتبه هم هنگام برگشتن به آمریکا در اینجا. بازرسی بدنی که در اینجا در فرودگاه دالاس انجام شد با آنچه که در فرودگاه لس‌آنجلس بود بسیار تفاوت داشت.

من می دانم که آن مامور فقط وظیفه‌اش را انجام می‌داد، اما هنگام بازرسی مناطق خصوصی بدن من را لمس کرد و دلیل گریه من این است. آن‌ها من را مجبور کردند که خودم انتخاب کنم که مورد تعرض جنسی قرار بگیرم و یا از دستگاهی با اشعه بالا و خطرناک عبور کنم و من نمی‌خواستم وارد این دستگاه بشوم. حالا من اینجا ایستادم و گریه می‌کنم و از این بسیار بسیار ناراحتم که با این که آمریکایی هستم، باید از این دستگاه عبور کنم و واقعا احساس می‌کنم که به من تعرض و بی‌حرمتی شده. من فکر نمی‌کردم با رد نشدن از دستگاه مورد تعرض قرار بگیرم، اما این اتفاق کاملا رخ داد. آن مأمور زن پشت من و دور پستان من و حتی شرمگاه من را لمس کرد. من ماتم زده بود، چون در لوس آنجلس اونجای من را لمس نکردند. مامور فرودگاه دالاس 4 مرتبه اندام خصوصی من را با دست لمس کرد. در بازرسی از روبرو و هم در بازرسی از پشت دستهاشو از پاهام بالا برد و اونجای من را لمس کرد. مگه اونجا مطب پزشک زنان بود؟ نه! او دیوانه بود. در مسیر بازگشت هم باید بپذیرم یا از اون دستگاههای خطرناک اشعه عبور کنم و یا این تجاوز را انتخاب کنم. آیا من خطری برای امنیت آمریکا هستم؟ نه! من فقط یک دختر از امریکایی هستم.

وی در پایان می گوید که پس از درمیان گذاشتن این موضوع با یکی از ناظران TSA – بخش امنیت سفر وزارت امنیت داخلی آمریکا – آن زن وی را برای شکایت از TSA ترغیب می کند. آن مامور ناظر می گوید البته این کار نتیجه ای در برنخواهد داشت و بهتر است ترجیح بدهی که مورد بازرسی قرار بگیری تا با توهین مجدد و برخورد بد مسوولین امنیت فرودگاه مواجه شوی!


نماهنگ زیبای دیروز امروز فردا 1 و 2 از حامد زمانی

  • ۱۲۰۰
نماهنگ زیبای دیروز امروز فردا 1 و 2 از حامد زمانی




 
این دو نماهنگ زیبا که از حامد زمانی برای دانلود گذاشته شده است هر کدام در زمان مشخصی تیتراژ برنامه دیروز امروز فردا که از شبکه 3 سیما پخش می شده است که در بدون آرم و لوگو شبکه سه برای دانلود با کیفیت های بالا برای دانلود قرار گرفته است.
 


1- نماهنگ دیروز امروز فردا 1 :

+دانلود نماهنگ با کیفیت بالا 400 مگابایت از سایت پیکوفایل



+دانلود آهنگ mp3 با کیفیت بالا 7 مگابایت





2- نماهنگ دیروز امروز فردا 2 :

+دانلود نماهنگ با کیفیت بالا 400 مگابایت از سایت پیکوفایل






+دانلود آهنگ mp3 با کیفیت بالا 8 مگابایت











 

برای دانلود تمامی آهنگ های حامد زمانی بر روی عکس زیر کلیک فرمایید :




متن شعر و پخش آنلاین در ادامه مطلب ...


گلشیفته فراهانی آری یا نه؟

  • ۳۹۹۱

گلشیفته فراهانی آری یا نه؟

 


 

این چند مستند زیر هم خیلی جالبه حتما ببینید
 
 
 

 

-------------------------------------------------------------------------------------------------------

پایان هنرپیشه ای به نام گلشیفته فراهانی + تصاویر و کلیپ

 

گلشیفته فراهانی در فیلم های دست چندم بازی می کند و با مجله های مد- و نه سینمایی- مصاحبه می کند و در این سو پدرش یادداشت های ملتمسانه می نویسد؛ اما خود کرده را تدبیر نیست!

این بازیگر امروز به همراه شوهر بهایی اش امین مهدوی در پاریس زندگی می کند.

+ مصاحبه گلشیفته فراهانی با مجله مستهجن
فیلم جای اژدها (There be dragons) فیلمی به کارگردانی رولند جفی و بازیگری گلشیفته فراهانی در نقش لیلا محصول سال ۲۰۱۱ است.
 

فراهانی در پروژه تازه کارگردان رولند جافی که یک فیلم درام است،در نقش لیلا با او همکاری می‌‌کند. 
فیلم There Be Dragons محصول سال 2011 میلادی– اسپانیا و در ژانر بیوگرافی، درام به مدت 122 دقیقه می باشد و دیدن این فیلم به افراد زیر 13 سال در خارج از ایران نیز به هیچ وجه توصیه نمی شود.
 
داستان فیلم در بحبوحه ی جنگ داخلی اسپانیا و در حالی که وحشت همه جا را فرا گرفته، او توسط یک روزنامه نگار به ارتباطات عمیق پدرش و نفوذ عمیق و تاریک او در زندگی است، پی می برد.
 
 
Charlie Cox, Wes Bentley and Dougray Scott
فیلم‌های دیگری که گلشیفته در آن‌ها بازی می‌کند و قرار است در آینده اکران شوند فیلم فرانسوی به نام (Si tu meurs, je te tue) و در نقش یکم به کارگردانی (Hiner Saleem) و در فیلم (Chicken with Plums) به کارگردانی (Vincent Paronnaud) و (Marjane Satrapi) حضور داشته است.
فراهانی چندی پیش در اظهاراتی که همراه تصاویر وی در نشریه مد wox - که در نمایش عکس های عریان سابقه دارد- گفته بود که از حجاب متنفر است.

 
از دیگر سو گلشیفته فراهانی در فیلم "جای اژدها" براحتی دوگاری اسکات بازیگر مرد فیلم  را می بوسد و با لباس خواب در کنار وی در تختخواب هتل می خوابد و صحنه های نیمه برهنه وی با دوگاری اسکات که نقش دوست پسر وی را دارد، سکانس های دیگر فیلم را شکل داده اند. اینجاست معلوم می شود که چرا این هنرپیشه جوان پیش از این موفق، باید از حجاب متنفر باشد.
 


 
چندی پیش نیز جواد شمقدری معاون سینمایی وزیر ارشاد نیز  در پاسخ به سوالی درباره احتمال بازگشت گلشیفته فراهانی به ایران گفته بود:«من در دوره مسئولیتم یک بار درباره گلشیفته فراهانی گفته بودم که می‌تواند برگردد. در آن مقطع این امکان وجود داشت. ولی بعدا اتفاق‌های دیگری افتاد. ممکن است من ۲۰ سال پیش به کسی رأی داده باشم که الان قبولش نداشته باشم. در این یک سال و نیم شرایط تغییر کرد و دیگر مشکل گلشیفته فراهانی در حوزه اختیارات ما نیست. اخیرا هم شنیده‌ایم این بازیگر در فیلمی در کردستان بازی کرده که صحنه‌های ناجوری دارد. که در این صورت بعید است خود جامعه بازیگری علاقه به حضور ایشان داشته باشد.»
 

 

 
 

اما این داستان روی دیگری هم دارد، پیش از این و درست در زمانی که گلشیفته فراهانی در فیلم "ریدلی اسکات" بازی کرد و پس از آن عکس های بی حجابش در رسانه ها و سایت های اینترنتی پخش شد؛ برخی از صاحب نظران حوزه فرهنگ و هنر که سابقه غرب را در چنین پروژه هایی دیده بودند زبان به هشدار گشودند؛ آنها نمونه های مختلفی چون گلشیفته فراهانی را دیده بودند، چه از نوع وطنی آن که در سال های پس از پیروزی انقلاب نمونه های متنوع داشت و چه از انواع دیگر غیر وطنی اش.
کم نبودند کسانی مانند فراهانی که امید هالییوودی شدن و تبدیل شدن به ستاره سینمای ینگه دنیا به سنت های وطنی اش پشت پا زدند و همه چیز را نادیده گرفتند.
 اما در نهایت وقتی استفاده تبلیغاتی این ستاره ها به پایان می رسد اندک اندک حتی نشریات مبتذل مد هم به سراغ آنها نخواهند رفت و تازه تلخی غربت و مزه گس آلت دست شدن حس می شود. احساس بدی آنقدر بد که تلخی آن را حتی می شود از یادداشت پدر گلشیفته یعنی بهزاد فراهانی حس کرد.

 


 

"این روزها بیش از هر چیز به یاد بچه هایی هستم که ایران نیستند و در خارج از کشور فعالیت می کنند، نقاشان، موسیقی دان ها، بازیگران، کارگردانان و... همه هنرمندانی که ایران را ترک کرده اند و دور از اینجا مشغول کارهای هنری شده اند، دلیل آنها برای ترک ایران هر چه باشد،ما باید به این فکر کنیم که چه راهی برای آنها وجود دارد. ما غربت را نمی شناسیم و وقتی از آن دور هستیم، درکی از آن نداریم، اما وقتی در آن قرار می گیریم، می فهمیم خیلی سخت تر از آن چیزی است که تصور می کرده ایم. من وقتی که در پاریس سکته کردم و چند روزی خوابیدم. ایرانی های مقیم آنها به دیدنم آمدند و بسیار به من لطف کردند. وقتی به این اتفاقها نگاه می کنم، می بینم جوانانی که ساکن خارج از ایران هستند،عاطفه شرقی شریف خود را دارند، اما غصه ناهنجارغربت هم در دلشان هست و آنها را رنج می دهد. وقتی از دور به آنها نگاه می کنیم، می بینیم دارند زندگی می کنند، کار می کنند و... اما غصه هایشان را نمی بینیم، چرا شرایط باید طوری باشد که هنرمندان اهل فکر ما ترجیح بدهند جای دیگری زندگی کنند؟ این موقعیت باید سامان داده شود. دولت باید با کسانی که از اینجا رفته اند، برخورد موجهی داشته باشد، چون هنرمندان ما، انسان های شریفی هستند. انسان هایی اهل فکر که به امور ناهنجار اشتغال دارند، بلکه اهل فکر و فرهنگ هستند. هم دولت و هم ما باید شرایطی را فراهم کنیم که هنرمندانمان برای بازگشت احساس امنیت کنند و به فکر برگشتن باشند. اما این اتفاق نمی افتد و این تلخ است... خیلی تلخ است."

اما چه باید کرد که الغریق یتشبث بکل حشیش- کسی که در حال غرق شدن است به هرچیزی چنگ می زند- و همین شد که هر روز گلشیفته بیش از دیروز پل های پشت سرش را خراب کرد و از آن سو هم نتوانست تا جای پای محکمی برای خودش دست و پا کند. حالا گلشیفته فراهانی در فیلم های دست چندم بازی می کند و با مجله های مد- و نه سینمایی- مصاحبه می کند و در این سو پدرش یادداشت های ملتمسانه می نویسد؛ اما خود کرده را تدبیر نیست!




------------------------------------------------------------------------------

بتازگی گلشیفته فرهانی طی مصاحبه ای با مجله مد های مستهجن فرانسوی «ووگ» که عکس با کت و شلوار وی نیز در آن مجله درج شده اظهار داشته که : من از حجاب متنفرم!!!
وی درخصوص سینمای ایران می گوید “اگر کارگردانان نام آشنایی چون عباس کیارستمی، اصغر فرهادی یا جعفر پناهی را می شناسیم”، ولی هیچ کس نام یک بازیگر ایرانی را نمی داند….

او می گوید: “اولین دلیل آن مشکل زبان است و دومین دلیل محدودیت های حکومت. به عنوان مثال، بازی یک بازیگر الزاماً در خاک ایران نمود پیدا می کند. چه کسی حاضر است در کشوری که احمدی نژاد رییس جمهورش است فیلم بسازد؟”

او در مورد تجربه سینمایی خود در فیلم “مجموعه دروغ ها” ساخته ریدلی اسکات می گوید: “ریدلی اسکات مرا انتخاب کرد، ولی تمامی اطرافیانش با این تصمیم مخالف بودند. برادران وارنر سه ماه صبر کرد تا موافقت خود را اعلام کند. پس از آن، همان روز امضای قرارداد، ایالات متحده تحریمی علیه ایران به تصویب رساند. من از این شرایط خیلی رنج بردم. در ایران نام من وارد لیست سیاه شد، زیرا جزو مخالفان بودم. در ایالات متحده هم به دلیل ملیتی که داشتم نمی توانستم کار کنم. احساس غریبی داشتم، احساس تبعیض، احساس عدم هویت.”

 

این بازیگر امروز به همراه شوهر بهایی اش امین مهدوی در پاریس زندگی می کند.

 

 

وی در مجله وگ نیز به خروج خود از ایران اشاره می کند: “پس از فیلمبرداری مجموعه دروغ ها گذرنامه مرا توقیف کردند. به مدت ۷ ماه از سوی دو نهاد مورد بازجویی قرار گرفتم: وزارت اطلاعات و دادگاه انقلاب که برای مسایل سیاسی است. تقصیر من چه بوده؟ اقدام علیه امنیت ملی. دولت مرا متهم به این کرد که یکی از عوامل سازمان سیا هستم. در نهایت، گذرنامه ام را با مبلغ هنگفتی پس دادند. من هم تصمیم گرفتم از ایران خارج شوم. هنوز هم خاطرم هست، مأمور فرودگاه همان کسی بود که یک سال قبل از آن مرا دستگیر کرده بود.”
وی در سئوالی در مورد حجاب می گوید: “من از حجاب متنفرم. در اسلام حجاب بر سر می کنند تا میل جنسی مردان را مهار کنند. چرا من باید به تحریک جنسی مردان متکی باشم؟”
گلشیفته در تبعیدش در سال ۲۰۰۸ ملیت فرانسوی گرفته و در پاریس مستقر شده است.
این درحالیست که نشریه نیمه پورنوی «ووگ» اساسا برای جذب مردان منتشر می شود و در میان قفسه دیگر نشریات پورن در کیوسک های روزنامه فروشی در دسترس می باشد.
وی که هر از گاهی برای جلب توجه از وضعیت خود در ایران اظهار نظر های تندی را می نماید اینبار پا را فراتر گذاشته و در نشریه ای که برخی تصاویر زنان کاملا برهنه است تصویر خود را چاپ نموده است.
نکته جالب توجه تصویر روی نشریه است که دست چند مرد را در حال کندن لباس های یک زن اروپایی نشان می دهد!! که نشان دهنده تحریک کنندگی تصویر آن زن برای مردان دارد.
بنظر می رسد که اساسا کسانی که در این دست نشریات تصویر خود را منتشر می کنند بیش از همه متکی به تحریک جنسی مردان هستند!!! و برای این کار می بایست از مرزهای حجب و حیا و عفت براحتی بگذرند. مرزهایی که گلشیفته فراهانی از آنان متنفر است.

از اسکار فرهادی تا دزدیدن جایزه دکتر قوام‌زاده

  • ۳۴۹
از اسکار فرهادی تا دزدیدن جایزه دکتر قوام‌زاده



سوالی که در ذهن ایرانیان بسیاری ایجاد و در شبکه‌های اجتماعی نیز در حجم وسیعی مطرح شده، این است که چرا اصغر فرهادی به راحتی به آمریکا سفر و اسکار دریافت می‌کند و ولی از اعطای جایزه 100 هزار دلاری دکتر قوام زاده جلوگیری می‌شود؟


در ادامه مطلب


آیا انیشتن شیعه شده بود ؟

  • ۴۶۹
آیا انیشتن شیعه شده بود ؟
 



 
 
 
 


+ ماجرای شیعه شدن انیشتین
 

 

 

خبر: متنی که می خوانید گزیده ای از آخرین رساله اینشتین (DIE ERKLA"RUNG دی ارکلرونگ = بیانیه) به ترجمه دکتر عیسی مهدوی است که در پایگاه اطلاع رسانی آیت الله بروجردی منتشر شده است.

پیشگفتار کتاب : در اوائل سال 1382 شمسی (=2003م) پروفسور ابراهیم مهدوی ( تولد 1310 ش ) مقیم لندن پس از سفری به آمریکا و آلمان و فرانسه و دیدار با برخی سرمایه داران شرکت اتومبیل سازی "فورد" در آمریکا و "بنز" در آلمان و "کنکورد" در فرانسه و جلب رضایت برخی از اعضاء آنها جهت کمک مالی برای خریداری این رساله گران قیمت بالاخره موفق شدند قرار داد خرید آن را با یک عتیقه دار یهودی را به امضاء برسانند. بهای این رساله که تماما به خط خود انیشتین است سه میلیون دلار تمام شد که به این ترتیب سرشکن شده پرداخت گردید:

BENZ : $ 1/000/000 (به افتخار این که اینشتین آلمانی بود.)
FORD : $ 1/000/000 (به افتخار این که انیشتین در آمریکا می زیست و نیز به افتخار جان . اف. کندی . رئیس جمهور آمریکا ( مقتول 1963 م ) که در این رساله بارها اینشتین از وی نام برده و او را رئیس جمهور آینده آمریکا دانسته است حال آن که در 1954 م ( سال نگارش این اثر ) هنوز 7 سال به زمان انتخاب وی مانده بود! و این از پیشگویی های اینشتین به شمار می رود. نیز شاید سرنخ هایی از معمای حیرت انگیز ترور زنجیره ای خاندان کندی در این رساله موجود باشد که بتوانیم دریابیم چرا کندی کشته شد؟ راز این معما کجاست؟ چرا خانواده او نیز قربانی شدند؟ )

CONCORDE : $500/000 (به افتخار جناب لاوازیه - مقتول 1794 م در انقلاب / یا شورش / فرانسه - و نیز قانون بقای ماده او که در این رساله بارها یاد شده است.)
$ 500/000 : TITANIC (به یاد بود کشته شدگان حادثه کشتی "تایتانیک" انگلیسی و نیز الکساندر فلمینگ انگلیسی (فوت 1955م) - کاشف پنیسیلین و از یاری کنندگان اینشتین در نگارش این رساله - بخش هایی که مربوط به اسرار علم پزشکی و زیست شناسی و داروشناسی آن می شود.)

شخصیت های اصلی این رساله :
آلبرت اینشتین (فوت مشکوک 1955 م) / الکساندر فلمینگ (فوت 1955م)
آیت الله العظمی سید حسین بروجردی (فوت 1961میلادی) / نیلز بور (بوهر) شیمیدان و فیزیکدان دانمارکی که او نیز با اینشتین در نگارش این اثر همکاری می کرد (فوت 1962م)
جان . اف . کندی ( مقتول 1963م) / علیرضا پهلوی ( مترجم و رابط ) (کشته شده بر اثر سقوط هواپیما توسط عناصر سازمان «کا. گ. ب» شوروی در 1954م (= 1333 ش - سال نگارش این رساله)

حمیدرضا پهلوی (مترجم و رابط فوت 1371 ش = 1992م ) که نیلز بور او را به اینشتین معرفی کرده و در آن زمان 22 ساله بود.
سؤالی که اینجا مطرح می شود این است که چرا سه تاریخ مرگ ( 1954 - 1955 و باز 1955م ) و نیز سه تاریخ مرگ (1961 - 1962 - 1963 م ) دقیقاً پشت سر هم واقع شده؟ و چرا نویسنده (اینشتین) با همکار اصلی او در این نگارش (الکساندر فلمینگ) هر دو در یک سال (1955 م ) مرده اند ؟ و چرا یکی از مترجمین و رابط ها ( ع ... پ ... ) در همان سال نگارش راسله بر اثر سقوط هواپیما جان داده است؟ و باز چرا همین چند سال قبل دو فرزند مترجم و رابط دیگر به نام های بهزاد و نازک در سن جوانی به طرز مشکوکی در خارج از ایران مسموم شده و مرده اند؟

و بالاخره چرا باید این رساله از چنین شخصیتی (اینشتین) حدود نیم قرن (!!) مخفی بماند و چرا "صندوق امانات سری انگلیس" به بهانه پرهیز از ایجاد "یک رولوشن (= انقلاب خطرناک مذهبی" اجازه تکثیر این اثر علمی مذهبی را تحت هیچ شرایطی به ما نمی دهد؟

نامه انیشتین به آیت الله بروجردی

 

 

 

سرآغاز متن کتاب و اولین عبارت کتابچه اینشتین/ خطاب به آیت الله بروجردی این عبارت آلمانی است :

Herzliche Gru"&e von Einstein (هرتسلیش گروسس فن اینشتاین یعنی با صمیمانه ترین سلام ها از اینشتین )

محضر شریف پیشوای جهان اسلام ...جناب سید حسین بروجردی...

پس از 40 مکاتبه که با جنابعالی بعمل آوردم اکنون دین مبین اسلام و آئین تشیع 12 امامی را پذیرفته ام که اگر همه دنیا بخواهند من را از این اعتقاد پاکیزه پشیمان سازند هرگز نخواهند توانست حتی من را اندکی دچار تردید سازند! اکنون که مرض پیری مرا از کار انداخته و سست کرده است ماه مرتس ( مارس) از سال 1954 است که من مقیم آمریکا و دور از وطن هستم.

به یاد دارید که آشنایی من با شما از ماه آگوست (اوت) سال 1946 یعنی حدود 8 سال قبل بود . خوب به یاد دارم که وقتی در 6 آوگوست 1945 آن مرد ناپاک پلید اکتشاف فیزیکی من را - که کشف نیروی نهفته در اتم بود - همچون صاعقه ای آتشبار و خانمانسوز بر سر مردم بی دفاع هیروشیما فرو ریخت من از شدت غم و اندوه مشرف به مرگ شدم و در صدد برآمدم که موافقتنامه ای بین المللی به امضاء و تصویب جهانی برسانم.

گر چه در این راه برای من توفیقی حاصل نشد ولی ثمره آن آشنایی با شما مرد بزرگ بود که هم تا حدی من را از آن اندوه عظیم خلاص نمود و هم بالاخره سبب مسلمان شدن پنهانی من شد. و چون این آخرین یادداشت من در جمع بندی این چهل نامه است، برای خوانندگان گرامی ( بعدی ) نیز می نویسم همانگونه که آقای بروجردی - مقیم شهر قم / در ایران - می دانند : من در آوگوست 1939 طی نامه ای به روزولت - رئیس جمهور وقت آمریکا - او را از پیشرفت آلمان نازی - که در ابتدای جنگ جهانی دوم بود - در مسئله شکافتن اتم و آزاد کردن و مهار انرژی عظیم آن جهت کشتار و نابود کردن آنی برخی شهرها مطلع ساختم و اکیداً به او (روزولت ) گفتم که برای بازداشتن آلمان نازی از این نقشه جنایت آمیز باید ابرقدرتی چون آمریکا - که به نظر من عاقل ترین و خونسردترین ابرقدرت های دنیای فعلی است - سریعاً گروهی را مأمور بررسی و تحقیق علمی - در شکافتن هسته اتم - بنماید و به سرعت باید بمب اتم را بسازد چون دیر یا زود این سگ از زنجیر در رفته - یعنی آدولف هیتلر نژآدپرست خوانخوار - آن (بمب اتم) را ساخته و چون ببیند از راه جنگ متعارف حریف تمامی دنیا نمی شود - حتماً متوسل به آن شده و لااقل چندین شهر بزرگ را هدف بمب اتمی خود قرار می دهد.

اما وقتی آمریکا آن را از قبل ساخته و اعلان نموده باشد دیگر امثال هیتلر دیوانه نمی توانند دنیا را به آتش بکشند! پس جناب پاپ پیوس دوازدهم نیز - که آغاز دوره پاپی وی برای مسیحیان کاتولیک جهان / از همان سال 1939 بود - فتوا به این امر صادر کرد و فقط اکیداً قید نمود که : هرگز نباید از این سلاح اتمی برای جنگ - حتی با خود نازی های آلمان - استفاده شود.
سپس من نامه ای به محضر شریف پیشوای اسلامی آن زمان سید ابوالحسن (ابوالحسن اصفهانی - که مقیم نجف بودند - نوشتم / ایشان نیز در جواب گفتند که : از باب ناچاری لازم است که بمب اتم ساخته شود تا آلمانی ها بهراسند و دست به حمله اتمی به هیچ کشوری نزنند . ولی استعمال این سلاح مرگبار در قانون اسلام بطور کلی ممنوع است و هرگز نباید از آن - به نحو ابتدایی - استفاده شود حتی علیه خود آلمان نازی باز تأکید می کنم . تا آنجا که امکان دارد نباید سلاح اتمی بکار گرفته شود و باید با اسلحه متعارف با آلمان نازی مقابله کرد"

آری ! جهان در آن روزها وضعی اضطراری پیدا کرده بود . به حکم چنین بزرگ مردانی (از ادیان و مذاهب مختلف) من (اینشتین) ناچار بودم که روولت را در جریان ساخت بمب اتم قرار دهم و این اقدام مانع عملکرد آلمان نازی شد و با این عمل من جان بسیاری از مردم دنیا نجات داده شد / اما افسوس که این فرمول به دست آن مرد دیوانه دیگر افتاد و توصیه های من و روزولت را از یاد برده / دچار وسوسه شیطانی شد و در حال مستی دستور داد که خلبان احمق و جنایتکار او در 6 اوگوست 1945 که دنیا تازه داشت طعم تلخ جنگ دوم را از یاد برده و صلح جهانی در حال استقرار بود این بمب خطرزا را در هیروشیما فرو افکند !!

بمبی که بقدر یک توپ بیشتر اندازه نداشت و به زمین نرسیده در آسمان شهر منفجر و شهری را مبدل به خاکستر کرد !! احساس می کنم که هر گاه به یاد این حادثه می افتم چند ماه و یا چندین سال از عمرم کاسته می شود و پیرتر می شوم!! و من همان طور که در جنگ اول جهانی بین سال های 1914 - 1918 در صدد ارائه طرح صلح جهانی بودم و موفق نشدم / در این 6 سال سیاه جنگ دوم 1939 - 1918 نیز دائماً در تکاپو بودم که بنحوی بتوانم طرح صلح جهانی را ارائه بدهم / باز هم نتیجه نگرفتم!!
گویا شکافتن هسته اتم بسیار آسان تر بود از شکافتن قلب سخت و سیاه انسان!! براستی که این موجود دوپا سرسخت ترین موجودات جهان است !! ... و در مقیاس های کوچک تر نیز همواره ناکام بوده ام .

هنگامی که ورزش های رزمی از جمله کاراته، جودو و کنگ فو و مانند این چیزها از شرق وحشی بی تمدن و خرچنگ خوار - یعنی چین و ژاپن و کره - به وسیله اروپا و آمریکا آمد من از جمله مخالفان این گونه ورزش ها بودم و تأکید می کردم که چنین آداب و رسول وحشیانه ای خشونت را در جامعه رواج می دهد ... ولی همه مانند دیوار گچی به من نگاه کردند و هیچ نگفتند و چنان که خود حضرتعالی (آقای بروجردی) برای من در جواب نامه 25 مرقوم فرموده اید " در اسلام ... حتی کندن یک مو یا ایجاد یک خراش سطحی و یا حتی اندک ناراحت ساختن یک انسان غیر مجاز و ممنوع است "

آری ! سیاست فقط فکر لحظه های هیجان آور را در سر می آورد حال آن که این عملکردهای سیاسی همچون قوانین معادلات ریاضی نتایج و عواقبی جبران ناپذیر و غیر قابل دفع را در پی می آورد!! و اکنون ای جناب بروجردی، ای پیشوای خردمند و ای پدر مهربان بسیار از شما سپاسگزارم که در 1952 در پی مرگ (وایتسمن) - رئیس جمهور وقت اسرائیل- هنگامی که من از شما تقاضای مشاوره کردم که آیا ریاست جمهوری اسرائیل را که رسماً و علناً به من پیشنهاد شد و همگان مرا یک یهودی دنیا دیده و مهاجر از وطن می دانستند بپذیرم؟ در جواب نامه 32 فرمودید: انسان خداترس و خردمند چنین پیشنهادی را هرگز نمی پذیرد. هر کس به دنبال سیاست رفته آلوده شده است . پس شما خود را آلوده سیاست نکنید" لذا من نیز به بهانه اشتغالات علمی این پیشنهاد را رد کردم.

پشت پرده امپراطوری کوکا کولا + تصاویر و اسناد

  • ۴۱۹

پشت پرده امپراطوری کوکا کولا + تصاویر و اسناد

 

 

+سوء­استفاده از اعتقادات مسلمانان در تبلیغات کوکاکولا

 

 

ادامه مطلب را کلیک کنید